این کهنه رباط را که عالم نام است
و آرامگه ابلق صبح و شام است
بزمیست که وامانده صد جمشید است
قصریست که تکیهگاه صد بهرام است
برچسب ها بـ ‘وامانده’
و باز هم از خیام
دوشنبه, 15 فوریه, 2021درمانده ام ز خود!
شنبه, 2 نوامبر, 2013شناورم میان عشق و ناامیدی
سرگردان در وادی شوق و حیرت
وامانده بین ماندن و رفتن
رفتن به سوی او
ماندن کنار او!
هردو نشان حق
هردو دیار دوست
پس یاریم کنید
سازش کنید به هم
وانگه نشان دهید
بیراهه را ز راه
من در درون خود، پاشیده ام ز هم!
یاری کنید مرا
ای هر دو تن یکی!
شاد گردان
دوشنبه, 11 فوریه, 2013چو دیدی آدمی غرق در اندوه
نمی داند ره پیش و پس خود
به دلجویی روانش شاد گردان
چو دیدی مادری زنبیل در دست
به دنبال بهین روزی خانه است
به تخفیفی تو روحش شاد گردان
چو دیدی مرد وامانده ز خرجها
دو دستش زانوی ماتم گرفته
به ایثاری دلش را شاد گردان
چو دیدی طفل بی بابا و مامان
که حسرت می برد بر طفل دیگر
نوازش کن تو او را شاد گردان
خلایق در جهان ارباب مایند
امانتهای خالق نزد مایند
تلاش بنما و دلها شاد گردان