ای درویش! چون انسان کامل خدای را بشناخت و بلقای خدای مشرف شد، و اشیا را کماهی و حکمت
اشیا را کماهی بدانست و بدید، بعد از شناخت و لقای خدای هیچ کاری برابر آن ندید و هیچ طاعتی
بهتر از آن ندانست که راحت بخلق رساند و هیچ راحتی بهتر از آن ندید که با مردم چیزی گوید و
چیزی کند، که مردم چون آن بشنوند و به آن کار کنند، دنیا را بآسانی بگذرانند و از بلاها و فتنه های
این عالمی ایمن باشند ودر آخرت رستگار شوند.و هر که چنین کند، وارث انبیاست، از جهت آنکه علم
و عمل انبیا میراث انبیاست و علم و عمل انبیا فرزند انبیا است. پس میراث ایشان هم بفرزند ایشان می
رسد.
انسان کامل،با خلق عالم بیکبار بصلح باشد و بنظر شفقت و مرحمت در همه نگاه کند و مدد و معاونت از هیچ کس دریغ ندارد و هیچ کس را بگمراهی و بی راهی نسبت نکند، و همه را در راه خدای داند و
همه را روی در خدای بیند. و شک نیست که این چنین است، عزیزی حکایت میکند که چندین سال خلق را بخدای دعوت کردم. هیچ کس سخن من قبول نکرد، نومید شدم، و ترک کردم، و روی بخدا آوردم. چون بحضرت خدای رسیدم جمله خلایق رادر آن حضرت حاضر دیدم، جمله در قرب بودند، با خدای میگفتند و از خدای میشنودند.
برچسب ها بـ ‘وارث’
عزیزالدین نسفی 8
یکشنبه, 10 ژانویه, 2021یا حسین 5
شنبه, 28 اکتبر, 2017اکنون دیگر زینب نیز نیست.او به رسالت خود عمل نمود و رفت.خوش به سعادت او و بدا به حال ما واماندگان به ظاهر زنده.
خون حسین، مایه حیات بخشی است که در گذر زمان بر کالبد ملتها دمیده میشود و آنها را به زندگی فرا میخواند و حسین(ع) زنده جاویدی است که هر سال، دوباره شهید میشود و همگان را به یاری جبهه حق زمان خود، دعوت میکند.
شهیدان ما به ندای یاری خواهنده حسین لبیک گفتند و رفتند.باز به قول دکتر شریعتی:
“امروز شهيدان پيام خويش را با خون خود گذاشتند و روي در روي ما بر روي زمين نشستند، تا نشستگان تاريخ را به قيام بخوانند. در فرهنگ ما، در مذهب ما، در تاريخ ما، تشيع، عزيزترين گوهرهايي كه بشريت آفريده است، حيات بخش ترين مادههايي كه به تاريخ، حيات و تپش و تكان ميدهد، و خدايي ترين درسهايي كه به انسان ميآموزد كه ميتواند تا «خدا» بالا رود، نهفته است و ميراث همه اين سرمايههاي عزيز الهي به دست ما پليدان زبون و ذليل افتاده است.
ما وارث عزيزترين امانتهايي هستيم كه با جهادها و شهادتها و با ارزشهاي بزرگ انساني، در تاريخ اسلام، فراهم آمده است و ما وارث اينهمه هستيم، و ما مسؤول آن هستيم كه امتي بسازيم از خويش، تا براي بشريت نمونه باشيم.
رسالتي به اين سنگيني، رسالت حيات و زندگي و حركت بخشيدن به بشريت، بر عهده ماست، كه زندگي روزمرهمان را عاجزيم!
يك حاكم است بر همه تاريخ، يك ظالم است كه بر تاريخ حكومت ميكند، يك جلاد است كه شهيد ميكند و در طول تاريخ، فرزندان بسياري قرباني اين جلاد شدهاند، و زنان بسياري در زير تازيانههاي اين جلاد حاكم بر تاريخ، خاموش شدهاند، و به قيمت خونهاي بسيار، آخور آباد كردهاند و گرسنگيها و بردگيها و قتل عامهاي بسيار در تاريخ از زنان و كودكان شده است، از مردان و از قهرمانان و از غلامان و معلمان، در همه زمانها و همه نسلها.
حسین رسالت مبارزه در راه عقیده را برگزید و زینب رسالت رساندن پیام او را،
یا باید راه حسین را پیمود و یا راه زینب،
انتخاب کنید
ایران و ایرانی 21
یکشنبه, 16 سپتامبر, 2012سعيد نفيسى مىگويد:
«در اين دوره طبقه روحانيان در ايران برترى كامل در همه شؤون اجتماعى داشتند.روحانيان به سه دسته تقسيم مىشدند:نخست موبدان بودند…سركرده موبدان به عنوان موبدان موبد يا موبد موبدان در پايتخت،اول شخص مملكت و داراى اختيارات نامحدود بوده است…پس از موبدان طبقه هيربدان بودند كه قضاوت و تعليم و تربيت فرزندان،سپرده به ايشان بوده است،و در اين دوره تعليم و تربيت و فراگرفتن علوم متداول انحصار به موبدزادگان و نجيبزادگان داشته و اكثريت نزديك به اتفاق فرزندان ايران از آن محروم بودهاند.پس از هيربدان،طبقه آذربدان بودند كه حكم متوليان و خادمان آتشكدهها و موقوفات بسيار آنها را داشتهاند و وظيفه ايشان نخست نگهدارى آتشهاى مقدس هر آتشكدهاى و سپس شستشو و پاكيزه نگاهداشتن محوطه آتشكده و اداره كردن مراسم دينى مانند نمازها و جشنهاى كستى بندان براى كودكان و زناشوييها و مراسم مردگان بوده است…» (15)
بحث ديگر درباره نظامات اجتماعى ايران مربوط استبه رژيم حكومتساسانيان.حكومتساسانيان استبدادى محض بوده است.آنان خود را آسمانى نژاد و مظهر خدا مىدانستند و از مردم به كمتر از سجده راضى نمىشدند،و مردم با اين وضع خو گرفته بودند.كسانى كه بخواهند از اين نظر جامعه ايرانى آن روز را مطالعه كنند مىتوانند رجوع كنند به كتابهاى:تاريخ ادبيات ادوارد براون،جلد اول،ترجمه آقاى على پاشا صالح و كتاب تمدن ايرانى،تاليف جمعى از خاورشناسان،ترجمه دكتر بهنام و تاريخ اجتماعى ايران،تاليف سعيد نفيسى،جلد دوم و مخصوصا ايران در زمان ساسانيان،تاليف كريستن سن محقق دانماركى،ترجمه رشيد ياسمى .
ما فعلا مقتضى نمىبينيم در اين باره بحثى بكنيم.بعدا در بخش«خدمات ايران به اسلام»اندكى در اين باره بحثخواهيم كرد.
نظام خانوادگى
«در دوره ساسانى چيزى كه بيش از همه دستخوش تصرف و ناسخ و منسوخ و جرح و تعديل موبدان بود«حقوق شخصى»است.مخصوصا احكام نكاح وارث به اندازهاى پيچيده و مبهم بود كه موبدان هر چه مىخواستند مىكردند و در اين زمينه اختياراتى داشتند كه در هيچ شريعتى به روحانيان ندادهاند.» (20)
تعدد زوجات در دوره ساسانى جارى و معمول بوده است.زردشتيان عصر اخير در صدد انكار اين اصل هستند ولى جاى انكار نيست،همه مورخين نوشتهاند، از هرودوت يونانى و استرابون در عصر هخامنشى گرفته تا مورخين عصر حاضر.