اسکندر مقدونی
حال نوبت یک یونانی است تا از آن سر دنیا به جنگ و خونریزی و چپاول زندگی مردم دست دراز کند. مورخین ایرانی را عقیده بر آن است که اسکندر در پاسخ یورش های ایرانیان طی ده ها سال گذشته مبادرت به حمله به ما کرد اما مگر اسکندر فقط به ایران حمله کرد؟!
او به همه کشورهای سر راه به ایران و حتی بعد از ایران مثل هند هم حمله بود و قصد داشت دنیا را به نام خود کند!امان از دست این وسوسه قدرت و انسان فراموشکار نسبت به عمر کوتاه خود!
در مورد ایران البته این نکته نیز وجود دارد که در زمان اردشیر و داریوش سوم ،تضاد میان اشرافیت نظامی و اداری پارسی ها و مردم نواحی تسخیر شده شدت یافت. مالیاتهای سنگین،بیگاری های سخت و سوئ استفاده های مقاطعه کاران مالیاتی کینه مردم را نسبت به پارس بیش از پیش برانگیخت و در عین حال موجب تضعیف ارتش نامتجانس آنها شد،بطوریکه ضعف درونی شاهنشاهی و ناهماهنگی نظامی آن،سرانجام هخامنشیان را زیر ضربات دولت برده دار جدیدی که بوسیله مقدونیان ایجاد شده بود،از پا درآورد و اسکندر بر این پادشاهی دست یافت.
فرمانروایی کوتاه مدت اسکندر نیز در ایران در سفرهای جنگی،در نواحی شرقی ایران تا هند ،گذشت اما در همین مدت کوتاه یکی از برجسته ترین آثار بشریت(پرسپولیس) را با کینه تمام نابود کرد و به آتش کشید. در بازگشت از همین سفرهای جنگی بود که جهانجوی نستوه در بابل جان داد. در واقع اسکندر فاصله کوتاه بین طلوع و غروب قدرت و زندگی خویش با چنان سرعت شگفت انگیزی طی کرد که دولت مستعجلش به جلوه شهابی زودگذر می مانست ولی چه فایده که هیچیک از عاشقان و تشنگان قدرت آینده باز هم درسی از این بی اعتباری قدرت و دنیا نیاموختند.
پس ازاسکندر،متصرفاتش میان سردارانش تقسیم شد وایران نصیب یکی ازسردارانش به نام سلوکوس گردید و به این ترتیب حکومت سلسله سلوکی ها در ایران آغاز گردید.
بگذارید برای جلوگیری از تطویل مطلب از اشکانیان که از بین برنده سلوکی ها بودند و سلسله های بعدی بگذریم اما بدانید که بدون استثنا هرکه به قدرت رسید ،در اندیشه توسعه فتوحات خود و حاکمیت هرچه بیشتر و ممکن تر بود و آنقدر در پی این عطش قدرت جنگید و کشتار کرد تا خود از بین رفت!
برچسب ها بـ ‘هند’
قدرت مخرب 8
یکشنبه, 31 دسامبر, 2017مقالات 73
یکشنبه, 13 نوامبر, 2016باز به مولانا پناه می بریم و از داستان “طوطی و بازرگان” او ،سعی بر فهمیدن این معنا می نماییم:
“بازرگانی به قصد سفر هند از اهل و عیال خود خداحافظی می کند و از آنها می پرسد که چه می خواهید که به عنوان ارمغان بیاورم؟سپس همین سوال را از طوطی خود می کند.طوطی می گوید چون به آنجا رسیدی به طوطیان هند بگو:
این روا باشد که من در بند سخت
گه شما بر سبزه گاهی بر درخت
این چنین باشد وفای دوستان
من در این حبس و شما در گلستان
بازرگان هم همین کار را می کند اما به محض اینکه پیام طوطی خود را می دهد،طوطیان هند از شاخه ها به زمین می افتند و می میرند.بازرگان پس از بازگشت ارمغان زن و فرزند خود را می دهد تا آنکه طوطی می گوید:
گفت طوطی ارمغان بنده کو؟
آنچه گفتی وانچه دیدی بازگو
بازرگان ماجرا را می گوید اما طوطی او هم در قفس می افتد و می میرد.بازرگان در قفس را باز می کند و طوطی را به بیرون می اندازد.طوطی مرده می پرد و به بازرگان می گوید که طوطیان هند مرا به فعل خود پند داده اند که تا وقتی اسیر تعلقات هستی و آب و رنگی داری و سخن می گویی،اسیر هستی لذا من خود را به مردن زدم و رستم.
معنی مردن ز طوطی بد نیاز
در نیاز و فقر خود را مرده ساز
تا دم عیسی تو را زنده کند
همچو خویشت خوب و فرخنده کند
از بهاران کی شود سرسبز سنگ
خاک شو تا گل برویی رنگ رنگ”
آدمی در بدو تولد همچون ذره ای است که ذره ای است که از وجودی بیکران جدا شده و زمان کوتاهی در بند تعلقات دنیایی درمی آید و سپس با رهایی از آنها دوباره به همان وجود بیکران ملحق می گردد.اما در این مرحله سلوک دنیایی منظور رهایی از همه تعلقات دنیا و آزاد سازی ذهن و روح برای الحاق ذهنی و روحی با خالق یکتاست.
ایران و ایرانی 112
چهار شنبه, 7 سپتامبر, 2016فرهنگ سیاسی ما ایرانیها به روسیه خیلی نزدیک است. آنها خودشان را خیلی بزرگ میدانند. حس همکاریشان با دنیا کم است. شما چین و روسیه را با هم مقایسه کنید. چین میگوید من با دنیا همکاری میکنم، ياد میگیرم و خودم را حفظ میکنم. الان چین با آمریکا نیم تریلیون دلار تجارت دارد. اما روسها میگویند ملاک، اقتصاد نیست. ملاک، تواناییهای دیگر است. ما ملت بزرگی هستیم. مساحت، منابع طبیعی و تاریخی طولانی داریم. خیلی به ما نزدیک هستند. چینیها هم خیلی مثل ما بودند و زماني خودشان را مرکز ثقل جهان میدانستند. اما الان اینگونه نیستند.
وقتی با دنیا کار کردند، متوجه شدند خیلی جاها ضعف دارند. الان در حال یادگیری در مدیریت، برنامهریزی، بانکداری و صنعت از دنیا هستند. الان بسیاری از شرکتهای دولتی چینی، مدیرانشان را براي گذراندن دورههای عالی به انگلیس و آمریکا میفرستند. هندیها هم خیلی این حالت را داشتند. اما اتفاق خیلی جالبی که در هند افتاد، این بود که هند تا دهه 70 میلادی خیلی تحتتأثیر نظامیان و امنیتیها بود و اینها، شوروی را الگوی خود میدانستند. از اواخر دهه 70، هندیها تعاملشان با نظامیهای آلمان را آغاز کردند.
فهم جهان برایشان خیلی مهم بود. دیدند در دنیا اتفاقات بسیاری میافتد. گفتند ما چگونه میتوانیم قدرتمان را افزایش دهیم و بهتر کنیم؟ چون برای خودشان جایگاه بزرگی قائل بودند. مساحت، تاریخ، جمعیت و قدرت هستهای دارند، بنابراین با آلمان، فرانسه و انگلیس به لحاظ نظامی شروع به همکاری کردند. همکاریهایشان بهتدریج ذهنشان را عوض کرد و اثرات مثبتش را روی غیرنظامیان درون حاکمیت گذاشت.
این نقطه حاکمیتی است. در نیمه دوم قرن بیستم به غیر از غرب اروپا و شمال آمریکا (که توسعه آنها به قرن 17 و 18 برمیگردد)، هر کشوری که پیشرفت کرده است، حاکمیت تصمیم گرفته که تغییر ایجاد کند و این را به قرارداد اجتماعی تبدیل کرده است. شما 20 سال پیش ترکیه را با امروز مقایسه کنید. چه کسی باعث شد که ترکیه به شرایط امروز برسد؟ اولین فرد، تورگوت اوزال بود. با یک نگاه اقتصادی به ترکیه و سیاست خارجی ترکیه، آمد و این ادامه پیدا کرد. حتی وقتی اجویت که چپ است، در ترکیه بهقدرت رسید، همان کار اوزال را ادامه داد. بعد ییلماز و بعد خانم چیللر آمد.
آقای اردوغان هم كه آمد از همه آنها جدیتر و عمیقتر تغییرات از نقطه حاکمیت را شروع کرد. اینها برایشان قدرت مالی ملی مهم بود. بعد آرژانتین، برزیل، شیلی، مکزیک و امارات، مثلا دوبی مدیون یک نفر بیشتر نیست؛ طرز تفکر یک نفر به نام شیخمحمد. شیخمحمد تصمیم گرفت دوبی را به یک مرکز تجاری، مالی و توریستی تبدیل کند. سؤال و مشورت کرد، شرکتها و متخصصان را آورد و آرامآرام این کار را انجام داد.
سلام
دوشنبه, 5 سپتامبر, 2016اول سلام و بعد سلام و سپس سلام
با هر نفس ارادت و با هر نفس سلام
باید سلام کرد و جواب سلام شد
بر هر کسی که هست از این هیچ کس سلام
فرقی نمی کند که کجایی ست لهجه ات
اترک سلام ، کرخه سلام و ارس سلام
ظهر بلوچ ، نیمه شب کُرد و ترکمن
صبح خلیج فارس، غروب طبس سلام
بازارگان درد! اگر می روی به هند
از ما به طوطیان رها از قفس سلام
“دیشب به کوی میکده راهم عسس ببست”
گفتم به جام و باده و مست و عسس سلام
معنای عشق غیر سلام و علیک نیست
وقتی سلام رکن نماز است، پس سلام!
قبل از سلام جام تشهد گرفته ایم
ما کشتگان مسلخ عشقیم، والسلام
علیرضا قزوه
ایران و ایرانی 111
چهار شنبه, 24 آگوست, 2016سیاست خارجی جمهوری اسلامی، از اول انقلاب تا به امروز، که ما پنج دولت را پشتسر گذاشتهایم، از ثبات بسیار بالایی برخوردار بوده است.
انسان یا سیستمها، چه به لحاظ فردی و چه به لحاظ اجتماعی و ملی، وقتی از کارهایشان جواب میگیرند که تمرکز داشته باشند؛ برای مثال اگر فردی بگوید من در 15 جا مشاورم، و در حال گرفتن سه فوقلیسانس هستم و در شش شرکت هم کار میکنم، چه اتفاقی برای مغز او میافتد؛ مغزی که توجهش در 30 جا پخش شده است. یکی از کارهای مهمی که انسان باید انجام دهد، خواندن بیوگرافی است. از پیکاسو بگیرید، تا انيشتین، کِنِدی، فارابی، سهروردی، مطهری، چرچیل و چارلز دیکنز، همه در زندگی تمرکز داشتهاند. در ایران، توجه در حکمرانی خیلی پخش است.
میخواهم از این اصل علمی برای بیان مطلبی استفاده کنم. ما انرژی قابلتوجهی برای افزایش نفوذ ایران در خاورمیانه گذاشتهایم. این حق ماست؛ اما این موضوع زمانی میتواند تداوم پیدا کند که انرژی حداقل مساوی را هم در داخل صرف كنيم. در جلسه مرکز تحقیقات عرض کردم، ما نمیتوانیم بگوییم میخواهیم نفوذمان در منطقه پایدار باشد، اما 19 هزارنفر در سال در جادههای ما کشته شوند. نرخ تورم 30درصدی داشته باشیم و بخواهیم ژئوپلیتیک منطقه را تعیین کنیم؛ اینها با هم تناسب ندارند. الان به آلمانها فشار میآورند که بودجه سیاستخارجی را پنج درصد زیاد کنید. میگویند علاقهای نداریم؛ اولویت ما اقتصاد آلمان است. از سال 2008 به بعد که بحران مالی در دنیا بود، آلمانها نهتنها مشکلی نداشتند، بلکه آنقدر پسانداز داشتند که بتوانند مشکلات یونان، پرتغال و اسپانیا را هم حل کنند، ضمن اینکه نرخ تورمشان را هم زیر دو درصد حفظ کردند، بالای 200میلیارد یورو هم پسانداز دارند. تناسب بین قدرت داخلی و قدرت خارجی خیلی تعیینکننده است.
ما ایرانیها دوست داریم از زندگی خیلی بهرهبرداری کنیم؛ مثلا در هند، زندگی نصف جمعیت در جغرافیایی زیر یک کیلومتر است. هیچچیز هم از دنیا نمیخواهند. اصلا نه با دولت و حاکمیت در هند کار دارند و نه برعکس؛ اما ما اینطور نیستیم. ما همهچیز را بزرگ میخواهیم. مثلا در 21سالگی، عقل میگوید برو کتاب بخوان. لزومی ندارد کار سیاسی کنید. آدم در 21سالگی هنوز در اوایل رشد است. حداقل تا 30، 35 سالگی باید کتاب بخوانید تا اینکه به یک نظام فکری برسید و بعد شروع کنید به استنباطکردن. در پاسخ به سؤال شما بگویم که این باز هم ریشههای فرهنگی دارد.
ما دوست داریم در بولیوی و آفریقا نفوذ داشته باشیم، خاورمیانه هم که اولویت اول ماست. دوست داریم در کشاورزی اول باشیم؛ درحالیکه تولید یک کیلو گندم در دنیا یک دلار تمام میشود و در ایران پنج دلار. متخصصان کشاورزی میگویند تولید گندم در ایران بهصرفه نیست. بهتر است ما در جای دیگری تولید ثروت کنیم و ارزش افزوده به دست بیاوریم و گندم بخريم، همانگونه که کرهجنوبی این کار را میکند. کره در آفریقا زمین اجاره کرده و غله میکارد. تمام نیازهای کشاورزیاش را از آنجا رفع ميكند و بقیهاش را هم در دنیا میفروشد. ما ميخواهيم در هر مورد قابلتصوری اول باشیم. نمیتوانیم. آمریکا هم نمیتواند. کشورهای مختلف فكر ميكنند كه در کجاها میتوانیم رشد کنیم؟ الان کره تولید ناخالص یک تریلیون دلاری دارد، در چهار، پنج صنعت توانسته رتبه اول را به دست بیاورد.
یعنی اینکه باید تمرکز وجود داشته باشد؛ تمرکز در اینكه ما در چه کارهایی میتوانیم پیشرفت کنیم، ثروت تولید کنیم و و بعد حرکت کنیم و به جایی برویم. ما این کار را نکردهایم. کدام ایرانی علاقهمند نیست که ایران یک الگوی مدیریتی و حکمرانی ارائه دهد که حداقل در دنیای اسلام نمونه نداشته باشد؟ کدام ایرانی علاقهمند نیست که در آسیای مرکزی، قفقاز، دنیای عرب، پاکستان، افغانستان، ترکیه و کشورهای مسلمان غیرعربی، بگوییم ما بهواسطه استقلال سیاسیای که داشتهایم و دقتی که در حوزه علم و صنعت و فلان داشتهایم، توانستهایم چندین دهه روی این مدل کار کنیم و آن را به اینجا برسانیم و همه بیایند از آن استفاده کنند. اما استخراج این مدل خیلی فکر و زحمت میخواهد. انسان اگر بخواهد رشد کند باید مثل یک سیستم عمل کند. ما دو واژه داریم: ذهن سیستمی و ذهن سیستماتیک. ذهن سیستماتیک یعنی ذهن منظم. اما ذهن سیستمی خیلی عمیقتر است. یعنی بخشهای مختلف را یکجا ببیند. ما دقیقه 90، ذهن سیستمی پیدا میکنیم، اما از قبل ذهن سیستمی نداریم به خاطر اینکه آموزش ندیدهایم.
بخش احساس و غرایز ما خیلی قویتر از بخش فکری عمل میکند. یک نمونه جاری عرض میکنم؛ وقتی که در لوزان تفاهم شد، همه خوشحال شدند و جشن گرفتند، اما دوام آن یک هفته بود. بعد افراد شروع کردند به فکرکردن. بههرحال، توسعه سیستم و دقت میخواهد، و اين برای خودش اصولی دارد. یکسری نکات پشتسر آن میآید: زمان مقدس میشود، پرکاری، تمرکز، برنامهداشتن، پایبندبودن، بازیدرنیاوردن و خیلی موارد دیگر. عین سلامتی است. من میگویم که سلامتی میخواهم. پشتسرش چیست؟ اگر من هرروز چهار بسته سیگار کشیدم و بهداشت و تغذیه را رعایت نکردم، این را نقض میکنم. سلامتی اصولی دارد. ما قائل به اصول نیستیم.
ایران و ایرانی 104
چهار شنبه, 4 می, 2016انتظار ميرود نرخ رشد جهاني 3.8درصد، نرخ رشد چين 6.8 درصد، انگستان 3.2درصد، امريكا 2.1درصد و اروپا و ژاپن يك درصد باشد. اگر نگاه ما در برنامه ششم جهاني باشد جايگاهي جدي در آسيا براي خودمان تعريف ميكنيم.
يك درصد مردم امريكا يعني 3ميليون و 200هزار نفر 46درصد ماليات كشور را پرداخت ميكنند كه اين مورد در امنيت ملي و برنامهريزي اهميت دارد.
اما در کشور ما آيا توسعه كانونيترين هدف در كشور ماست ؟پاسخ منفي است زيرا اهداف فراواني در اين رابطه داريم و توسعه اقتصادي هنوز كانون اجماع ملي نشده. شايد در آينده اين امر رخ دهد و بحران هستهيي ما را به اين سمت هدايت كند زيرا ايران كشور اتفاقات است.
درحال حاضر اتاق فكر متمركز طراحي اولويتهاي كشور كجاست و در كجا اولويتهاي كشور طراحي ميشود؟
دركشورهايي مانند چين، كره جنوبي و هند چوب حكمراني را دست نفر بعدي ميدهند و نميگويند فكر بنده با قبلي متفاوت است. در اين كشورها تغيير دولتها فقط براي اين است كه كشور را مديريت كنند نه اينكه همهچيز را از نو تعريف كنند.
در يك كشور اولويتها نميتواند هر 4سال يا 8 سال يكبار عوض شود. بايد براي تمام دولتها چشمانداز و اهداف يكسان تعيين شده باشد زيرا نميتوان در مدار حكمراني چندين مكتب فكري داشت. در دانشگاه اين امر امكانپذير است كه رهيافت مختلف سياستگذاري وجود داشته باشد اما در دولت اين كار ممكن نيست زيرا ناكارآمدي را به دنبال دارد.
اگر هدف، توسعه و كارآمدي است تمامي جريانها، نهادها و دستگاههاي اجرايي بايد به مشتركاتي در اولويتبندي و جهتگيريها دست يابند. از سوي ديگر توسعهيافتگي يك انتخاب است نه اجبار و قرار نيست همه توسعه پيدا كنند.
مقالات 17
یکشنبه, 23 آگوست, 2015از آدم تا انسان 17
باز به مولانا پناه می بریم و از داستان “طوطی و بازرگان” او ،سعی بر فهمیدن این معنا می نماییم:
“بازرگانی به قصد سفر هند از اهل و عیال خود خداحافظی می کند و از آنها می پرسد که چه می خواهید که به عنوان ارمغان بیاورم؟سپس همین سوال را از طوطی خود می کند.طوطی می گوید چون به آنجا رسیدی به طوطیان هند بگو:
این روا باشد که من در بند سخت
گه شما بر سبزه گاهی بر درخت
این چنین باشد وفای دوستان
من در این حبس و شما در گلستان
بازرگان هم همین کار را می کند اما به محض اینکه پیام طوطی خود را می دهد،طوطیان هند از شاخه ها به زمین می افتند و می میرند.بازرگان پس از بازگشت ارمغان زن و فرزند خود را می دهد تا آنکه طوطی می گوید:
گفت طوطی ارمغان بنده کو؟
آنچه گفتی وانچه دیدی بازگو
بازرگان ماجرا را می گوید اما طوطی او هم در قفس می افتد و می میرد.بازرگان در قفس را باز می کند و طوطی را به بیرون می اندازد.طوطی مرده می پرد و به بازرگان می گوید که طوطیان هند مرا به فعل خود پند داده اند که تا وقتی اسیر تعلقات هستی و آب و رنگی داری و سخن می گویی،اسیر هستی لذا من خود را به مردن زدم و رستم.
معنی مردن ز طوطی بد نیاز
در نیاز و فقر خود را مرده ساز
تا دم عیسی تو را زنده کند
همچو خویشت خوب و فرخنده کند
از بهاران کی شود سرسبز سنگ
خاک شو تا گل برویی رنگ رنگ”
آدمی در بدو تولد همچون ذره ای است که ذره ای است که از وجودی بیکران جدا شده و زمان کوتاهی در بند تعلقات دنیایی درمی آید و سپس با رهایی از آنها دوباره به همان وجود بیکران ملحق می گردد.اما در این مرحله سلوک دنیایی منظور رهایی از همه تعلقات دنیا و آزاد سازی ذهن و روح برای الحاق ذهنی و روحی با خالق یکتاست.
ایران و ایرانی 10
یکشنبه, 24 ژوئن, 2012تحلیل شخصیت های پهلوانی اوستائی و شاهنامه ای نشان می دهد که بسیاری از خصوصیات این پهلوانان – از جمله گرشاسب و رستم – همسان خصوصیات یکی از خدایان کهن تمدن هند و ایرانی ، به نام ایندره است. اما مقایسه رفتار و کردار این گروه پهلوانان اساطیری با پهلوانان دوره اسلامی و آداب و عادات ایشان نشان می دهد که شباهت چندان میان الگوی کهن ایندره و پهلوانان اسطوره ای با این پهلوانان و آداب و عادات ایشان نیست.
دلیری، پارسائی، مهرورزیدن، بر سر قول ایستادن، شکیبا بودن و به شب بیدار ماندن و مردمان را پاسبانی کردن از خصوصیات
پهلوانان و مردم ایران باستان بوده است. در آداب پهلوانی است که پهلوان باید دلیر ، طاهر ، سحرخیز و پاک نظر باشد و علاوه بر ادای فرائض و سنن ، شب زنده دار و دارای حسن خلق باشد. بینوایان را تا سر حد توانائی اعانت کند و از اخلاق پست بپرهیزد . در برابر ، در مهریشت اوستائی آمده است که مهر دشمن دروغ است . از کلام راستین آگاه است . نماینده پندار ، گفتار و کردار نیک است . مهر نخستین ایزدی است که پیش از خورشید در بالای کوه هرا برآید ، نخستین کسی است که با زینت های آراسته از فراز کوه زیبا سر بدرآورد . او هرگز فریفته نمی شود . او حامی پیمان است . او زورمندی بی خواب است که به پاسبانی مردم می پدازد. کسی است که پس از فرورفتن خورشید به پهنه زمین درآید و انچه را در میان زمین و اسمان است بنگرد . او حامی تمام آفریدگان است .
پرورش تن برای رسیدن به حقیقت و سلامت روح مهمترین شرط بوده است و لی این پرورش و ورزش تن با آدابی چنان روحانی در آمیخته بوده است که در واقع پرورش روان را از تن جدائی ناپذیر می کرده است.
آئین عیاری- پهلوانی از سوئی به آئین جوانمردان دوران اشکانی مربوط باشد و از سوی دیگر با آئین مهر پیوند داشته است، باید معتقد شد که میان آئین مهر و جوانمردی پیوندی تاریخی و فکری وجود دارد. جالب توجه است که گسترش جهانی آئین مهر نیز به دوره اشکانیان میرسد و از ایران به روم می رود. بخصوص این که، بنا به روایات تاریخی، دین مهر توسط دزدان دریائی آسیای صغیر به روم راه یافت!