برچسب ها بـ ‘هتل’
چهار شنبه, 10 ژانویه, 2018
یادداشتی دربارهی مهاجرت، منتشر شده در هفتهنامهی کرگدن، در تاریخ ٣٠ مهر ٩٦
روی دیوارهای ویرانههای حلب نوشتهاند: ” وطن هتل نیست که هروقت خدماتش خوب نبود، ترکش کنیم. ما اینجا خواهیم ماند.”
آلمان بعد از جنگ جهانی دوم کشوری تحقیرشده و اشغال شده بود. برندههای جنگ -شوروی، امریکا، انگلیس و فرانسه،آن را بین خودشان تقسیم کرده بودند و مردم آلمان بفهمینفهمی حق حاکمیت بر خودشان را از دست داده بودند. سایهی سنگین جنایات هیتلر روی سر و دوش شهروندان آلمانی سنگینی میکرد و شانهها زیر بار تحقیر خم شده بود. بعد هم که دوران جنگ سرد بود و آلمان عملا زمین بازی و رینگ بوکس بلوکهای شرق و غرب. با این همه اما، قول معروف و متواتری هست که میگوید (طبعا با کمی اغماض) در تمام دوران بعد از جنگ، جز آلمانیهایی که به زور به شوروی یا امریکا کوچانده شدند، هیچ آلمانیای کشورش را ترک نکرد؛ حتا آنهایی که از ابتدا با آدولف هیتلر مخالف بودند، حتا آنهایی که در انتخابات ریاستجمهوری سال ١٩٣٢ به او رای نداده بودند، حتا آنهایی که با انتخاب هیتلر به عنوان صدراعظم توسط رییسجمهور هیندنبورگ در ژانویهی ١٩٣٣ مخالف بودند. نمودار تحولات آلمان در قرن بیستم نمودار جالبی است: در ١٩٤٠ کشوری است متخاصم و منفور، در ١٩٥٠ کشوری تحقیرشده و تحت اشغال، در ١٩٦٠ کشوری دوپارهشده، در ١٩٧٠ و ١٩٨٠ آتشی زیر خاکستر، در ١٩٩٠ کشوری یکپارچه و متحد، در ٢٠٠٠ ققنوسی بیرونآمده از آتش، و امروز بزرگترین قدرت اروپای غربی. چشمهای آدم باید خیلی ضعیف یا حتا کور باشد که پشت چنین روندی، پشت چنین سربرآوردن و قد کشیدنی از میان ویرانههای جنگ و تحقیر، همت و حمیتی ملی را نبیند؛ همبستگی مردمی که بدون نگاه از بالا به هموطنانشان، بدون توهم غاز بودن مرغ همسایه، بدون خیالِ این که با گذشتن از این کویر وحشت به شکوفهها و باران میرسند، بدون ادعای این که در این شهر بخت خویش را آزمودهاند و حالا دیگر باید پای خویش را از این ورطه بیرون بکشند، ایستادند کنار هم، دست به دست هم دادند، مسئولیت فردی انتخاب جمعیشان را پذیرفتند، دنبال پختهخواری نرفتند، و بهتر از مایی که پز مالکیتش را میدهیم، حواسشان بود که «نابرده رنج، گنج میسر نمیشود.»
وسوم: آلمان, آمریکا انگلیس, حلب, رینگ بوکس, شوروی, مهاجرت, هتل, هفته نامه کرگدن, هیتلر, هیندنبورگ, ورطه
منشورة في از دیگران | بدون نظر »
شنبه, 12 نوامبر, 2016
یکی از تفریحات من در شبها و اوقاتی که در ماموریت های خارج از کشور در اتاق هتلم نشسته ام این است که از پنجره خیابان های بیرون را تماشا می کنم و به وضع عبور و مرور ماشین ها و مردم پیاده توجه می کنم.
در تهران هم اتاق کار من بالکنی دارد که می توانم گهگاه از این بالکن به رفت و آمد ماشین ها و پیاده ها نگاه کنم.
میان ماه من تا ماه گردون
تفاوت از زمین تا آسمان است
به جرات می توانم بگویم که در صورت رعایت مقررات قانونی و اجتماعی در رفت و آمدها بیش از نیمی از مشکلات ترددهای شهری و ترافیک تهران حل خواهد شد.
و چقدر تاسف بار است که می بینم مسئولین و رسانه های ما(بخصوص صدا و سیما)به جای پرداختن به آموزش مردم در این مسائل و مشکلات اصلی دیگر جامعه،همگی به حذف و بدنام کردن یکدیگر می پردازند!بی فرهنگی که شاخ و دم ندارد.
وسوم: بالکن, تفریحات, حذف, راننده, رسانه, صدا و سیما, عبور و مرور, گهگاه, مقررات, هتل
منشورة في شخصی | بدون نظر »
چهار شنبه, 10 دسامبر, 2014
چند روزی توفیق سفری به همدان و کرمانشاه دست داد و در راه بازگشت فکر می کردم که چه سعادتی داشتم!
زیارت سلطان دانشمندان “بو علی سینا” و شاعر آزاده “بابا طاهر” و گنج نامه در همدان و تشرف به “طاق بستان” و “بیستون” و دیدن یادگار شاهان ساسانی و هخامنشی و قاجار در کنار هم و کوه تراش فرهاد و کاروانسرای صفوی و….. و چند اثر ارزشمند دیگر در کرمانشاه و مهمتر از همه این ها پی بردن به این حقیقت دلگرم کننده که هنوزخیمه انسانیت و نوعدوستی با تمام عظمتش برپاست.
عجیب بود.هرکه می فهمید ما از آن شهر نیستیم با اصراری پرشور و مکرر ما را به منزل خود دعوت می نمود و یک راننده تاکسی هم بالاخره به زور ما را به خانه خود برد و پس از ساعتی مزاحمت ،با اثبات اینکه ما پول هتل را از قبل داده ایم،به ما رخصت رفتن دادند و ما را تا هتل همراهی کردند.
ایران زنده است تا ایرانی چنین است.
وسوم: ابوعلی سینا, بابا طاهر, بیستون, توفیق, راننده تاکسی, رخصت, ساسانی, صفوی, طاق بستان, فرهاد, قاجار, کاروانسرا, کرمانشاه, کوه تراش, مزاحمت, هتل, هخامنشی, همدان
منشورة في شخصی | بدون نظر »