برچسب ها بـ ‘ملک’
دوشنبه, 7 ژانویه, 2019
در ازل پرتو حسنت ز تجلی دم زد
عشق پیدا شد و آتش به همه عالم زد
جلوهای کرد رخت دید ملک عشق نداشت
عین آتش شد از این غیرت و بر آدم زد
عقل میخواست کز آن شعله چراغ افروزد
برق غیرت بدرخشید و جهان برهم زد
مدعی خواست که آید به تماشاگه راز
دست غیب آمد و بر سینه نامحرم زد
دیگران قرعه قسمت همه بر عیش زدند
دل غمدیده ما بود که هم بر غم زد
جان علوی هوس چاه زنخدان تو داشت
دست در حلقه آن زلف خم اندر خم زد
حافظ آن روز طربنامه عشق تو نوشت
که قلم بر سر اسباب دل خرم زد
وسوم: ازل, اسباب, تجلی, تماشاگه, حافظ, زلف, زنخدان, طربنامه, عشق, علوی, ملک
منشورة في از دیگران | بدون نظر »
چهار شنبه, 19 فوریه, 2014
دوم – بد قولی و بد عهدی
باز هم در این مورد تمامی سیره بزرگان دینی و اجتماعی ما پر است از عمل و توصیه به وفای به عهد و امانتداری و مفاهیمی با همین تعبیر.
خداوند در قرآن خود به ما توصیه می نماید که: به عهد های خود وفا کنید.
زمانی بود که در بندر خرمشهر ما قافله داری با کاروان شترش بار پارچه یک کشتی را تحویل می گرفت و در بیابانهای ایران گم می شد و ماهی بعد در حجره ای در بازار را می کوبید که بیایید بار خود را تحویل بگیرید و صاحب مال هم یقین داشت سانتیمتری از پارچه هایش کم نشده است.تا همین چند دهه پیش در بازار ما معامله بر اساس قرار شفاهی به اندازه یک سند رسمی و محضری قابل استناد و قبول بود.تار سبیلی از معتبر ترین وثیقه بود و در این مورد داستانهای بسیاری در میان مردم وجود دارد.شاید کمتر ایرانی باشد که نداند چرا ما امام رضا(ع) را ضامن آهو می نامیم و از وفای به عهد آهویی که آن امام ضامنش گشت به نیکی و با افتخار یاد نکند.پس ما را چه شده که اکنون تمامی این صفات را از دست داده ایم؟
دادگاه های ما پر شده از پرونده هایی که اکثریت قریب به اتفاق آن ها به خاطر ترک همین صفات خوب و پسندیده است.
چک هایی که در زمان سررسیدشان نقد نگردیده اند.ملک هایی که در زمان قید شده در قرارداد تخلیه و تحویل به صاحبش نشده اند.تعهداتی که در زمانهای تعیین شده انجام نشده اند ویا گندم نمایی و جو فروشی در معاملات و قول و قرار های مختلف که باعث شکایت و دادخواهی زیان دیده می گردد.
تکرار و فراوانی بروز این ناهنجاری ها باعث گردیده اعتماد و اطمینانی که بین مردم حاکم بود و در ابتدای این بخش به آن اشاره شد از جامعه رخت بربسته و بین دو برادر اعتماد حاکم نیست.
حتی در اموری ساده همچون به موقع حاضر شدن در قرارها و جلسات خود بد قولیم.همه کسانی که در کسوت کارمندی قرار دارند حتما با من هم عقیده اند که دیر انجام شدن ملاقات ها و جلسات به خاطر حضور یک یا چند تن از دعوت شدگان امری بسیار عادی است.
دیگر هیچ کس از دیر انجام شدن پرواز های هواپیما و یا دیر راه افتادن وسیله عمومی مسافرتی خود متعجب نمی شود و کاملا به آن خو کرده و پذیرفته ایم.
وسوم: اعتماد, امانتداری, بدعهدی, بدقولی, بندر خرمشهر, جلسات, چک, حاکم, رخت, سانتیمتر, سند رسمی, سیره, صفات, قافله دار, کارمندی, کسوت, گندم نمایی و جو فروشی, محضری, مفاهیم, ملک, هواپیما, وفای به عهد
منشورة في شخصی | یک نظر »
چهار شنبه, 20 فوریه, 2013
هرجا که باشی و در هر حال که باشی،جهد کن تا محب باشی و عاشق باشی و چون محبت ملک تو شد همیشه محب باشی،در گور و در حشر و در بهشت الی ما لا نهایه.
چون تو گندم کاشتی قطعا گندم روید و در انبار،همان گندم باشد و در تنور همان گندم باشد.
مجنون خواست که پیش لیلی نامه ای نویسد.قلم در دست گرفت و نوشت: خیال تو مقیم چشم است و نام تو از زبان خالی نیست و ذکر تو در صمیم جان جای دارد.پس نامه پیش کی نویسم چون تو در این محل ها می گردی!قلم بشکست و کاغذ بدرید.
مولوی
وسوم: بهشت, تنور, جهد, حشر, صمیم, عاشق, گندم, گور, لیلی, مجنون, محب, ملک, مولوی
منشورة في از دیگران | بدون نظر »
یکشنبه, 2 دسامبر, 2012
خوشا دردی که درمانش تو باشی
خوشا راهی که پایانش تو باشی
خوشا چشمی که رخسار تو بیند
خوشا ملکی که سلطانش تو باشی
خوشا آن دل که دلدارش تو گردی
خوشا جانی که جانانش تو باشی
مشو پنهان از آن عاشق که پیوست
همه پیدا و پنهانش تو باشی
وسوم: چشم, خوشا, دردی, دلدار, رخسار, سلطان, ملک
منشورة في از دیگران | بدون نظر »