بسیاری عدد هفت را عددی خوش یمن و نیکو می دانند .
بیست و پنجم ماه جاری هفتمین سالگرد تاسیس معبد نوعدوستی است.
از عمر معبد نوعدوستی (سایت حاضر) هم هفت سال گذشت.
بدون وقفه روزی حداقل یک مطلب در وبلاگ و ارائه مقالات و کتب و مطالب متنوع دیگر در بخش های دیگر سایت و تا حد ممکن،تا به امروز ممکن شده است.
خدایا تو را به خاطر یاری در این امر سپاس می گویم.
برچسب ها بـ ‘سپاس’
هفتمین سالگرد 1
شنبه, 26 آگوست, 2017این روح بیقرار
دوشنبه, 16 می, 2016به کجای این جهان بندم،رخت بیقراری روحم را؟
در کدامین زمان،دلم آرام خواهد گرفت؟
چون به دنیا آمدم،بیقرارانه می گریستم،
و ترسم از آن است که بیقرارتر بروم.
این کوله بار سوالات بی جواب هم خسته ام کرده،
آخر،هرچه می گذرد ،سنگین تر هم می شود.
و در میان انبوه سوالهای مقدسی که اضافه شده،
هزاران علف هرز گناه نیز وجود دارد.
پس کجاست آنکه مرا در این دنیا کاشت؟
چرا سری به مزرعه اش نمی زند؟
علف های هرز بیداد می کنند!
به کجای این شب تیره بیاویزم قبای ژنده خود را؟
به فریادم نمی رسی؟
اما تو را سپاس که عشق را آفریدی
همان که هرروز بیقرارترم می کند
تا بیقرار تر بسویت بازگردم!
عشق بخاطر عشق
سه شنبه, 18 فوریه, 2014اگر کسي تو را با تمام مهربانيت دوست نداشت
دلگير مباش که نه تو گناهکاري نه او
آنگاه که مهر می ورزی مهربانيت تو را زيباترين معصوم دنيا ميکند
پس خود را گناهکار مبين
من عيسي نامي را ميشناسم که ده بيمار را در يک روز شفا داد
و تنها يکي سپاسش گفت!!!
من خدايي ميشناسم كه ابر رحمتش به زمين و زمان باريده
يکي سپاسش مي گويد و هزاران نفر کفر !!!
پس مپندار بهتر از آنچه عيسي و خدايش را سپاس گفتند
از تو براي مهربانيت قدرداني ميکنند.
پس از ناسپاسي هايشان مرنج و در شاد کردن دلهايشان بکوش
که اين روح توست كه با مهرباني آرام ميگيرد
تو با مهر ورزيدنت بال و پر ميگيري
خوبي دليل جاودانگي تو خواهد شد
پس به راهت ادامه بده
دوست بدار نه براي آنکه دوستت بدارند
تو به پاس زيبايي عشق، عشق بورز و جاودانه باش
سی توصیه زرتشت
چهار شنبه, 18 ژانویه, 2012
|
|
|
اگر من…….بودم
شنبه, 5 نوامبر, 2011اگر من یک مربی مهد کودک بودم
هزاران بار از اینکه کار مرا،خدمت به فرشتگان کوچکش بر روی زمین قرار داده،شاکرش بودم
و به عنوان سپاس از این لطف
هرروز که ناراحت و عصبانی بودم،به سرکار نمی آمدم
و روزهایی که در مهد کودک حاضر بودم
کودکی می شدم که با کودکان دیگر می گوید و پای می کوبد و می خواند و میرقصد و بازی می کند
رنگین ترین نقاشی ها را با آنها می کشیدم
لطیف ترین ترانه ها را با آنها می خواندم
و لحظه ای از شنیدن حرفها و رویاهای قشنگشان باز نمی ماندم
دنیای بچه ها،زیباترین دنیاهاست.
حال تنهايان
شنبه, 5 فوریه, 2011فرض نمایید ،به هر دلیلی ماه ها از آنان که دوستشان می داری دور شده باشی و از آن هم بدتر،این جدایی ناخواسته و حاصل یک بحران باشد.چه حالی و وضعی برایتان ایجاد خواهد شد؟
خوب است؟
بد است؟
همراهی که این تجربه را داشته،می گفت:احساس ثابتی نداشته است و اگر بخواهد همه را بگوید،ترجیح می دهد در دو حال دسته بندیشان کند.گاه این حال را داشته و گاه حال دیگر را.
با تشکر از ایشان حاصل این تجربه را در اختیار همراهان قرار می دهم.امیدوارم برای روزهای تنهایی به دردتان بخورد!
نگاه اول:
-خدایا،خیلی سخت است دوری از آنان که دوستشان می دارم و در این تنهایی،از آنان بی خبرم .پس به تو پناه می برم ای پناه همه تنهایان.
-خدایا،در این تنهایی ها چه کنم با بی اعتنایی آنها که انتظار همراهیشان را داشتم در بی کسی ،اما فراموشم کردند.پس به تو پناه می برم
-خدایا،از اینکه در این لحظه های سخت و خارج از تحملم،کسی را اطراف خود نمی بینم،دلگیرم.پس به تو پناه می برم.
-خدایا،هردم به فکر این یا آن فرزندم هستم که نمی بینمش و به من اعتنایی ندارد و نگران حالشان و روزگارشان.پس آنها را به تو می سپارم.
_خدایا از غم شب های طولانی غربت و تنهایی به تو پناه می برم که یار بی کسانی.
-خدایا،تنهایی می تواند زمینه ساز بروز گناهان نیز باشد .پس به تو پناه می برم ای محافظ این بنده ات.
نگاه دوم:
-خدایا،در این تنهایی ها چقدر توانستم به خودم،اشتباهاتم و اصلاح آنها بپردازم.تو را سپاس می گویم.
-خدایا،چقدر در این تنهایی ها به کسانی که دوستشان دارم و آنها نیز پذیرای من بودند،سر زدم و خوشحالشان کردم.تو را سپاس می گویم.
-خدایا،در این مدت توانستم چند دوست واقعی خود را در میان خیل آنان که ادعای دوستی داشتند،بشناسم.تو را سپاس می گویم.
-خدایا به من فرصت دادی تا آنگونه که می پسندم،وقت خود را صرف علائقم کنم.تو را سپاس می گویم.
-خدایا،تنهایی من ،مرا به تو بسیار نزدیک تر نمود و همدمی بیشتر با تو روحم را صیقل داد و جلا بخشید.مرا از نظر توانمندی های شخصی قوی تر کرد.به خاطر همه اینها تو را سپاس می گویم.