سالهاي زيادي است كه دنيا به نسبت پيشرفتهاي علمي حاصله به روشهاي جديدتري رو آورده، اما مشكل ما اين نيست كه حال چگونه به اين روشها مجهز شويم، بلكه مشكل اصلي اين است كه سرعت تغييرات در همه چيز از جمله برنامههاي آموزشي بسيار بالاست و پي در پي در تحولند. تا اين روش را اجرايي كنيم، در ساير نقاط پيشرفته دنيا منسوخ شده. پس چه بايد كرد؟
ما بايد ابتدا راه انطباق با اين تغييرات و پس از آن ابتكار عمل در برنامهريزي آموزشي را در دست بگيريم.
تنها راه ممكن براي سردمداري در جهان و هدايت دنيا به سمت ايدهآلهاي خود، كسب شايستگي علمي در بالاترين سطح ممكن و تعليم آن به ساير ملل است.
اين همان راهي است كه ژاپن پس از جنگ جهاني دوم در پيش گرفت و اكنون نيز كشورهايي همچون چين و هند و مالزي در تلاشند تا به اين توان دست پيدا كنند.
به اين منظور بايد دو كار را همزمان و دقيق در جامعه پيگيري نمود تا در صورت تلاش و ممارست خارقالعاده مسئولين نظام و فرد فرد مردم، پس از يكي دو دهه تازه در مسير فوقالذكر شروع به حركت نماييم:
الف – ايجاد تغييرات و تحولات لازم در فرهنگ جامعه
ب – ايجاد تغييرات و تحولات لازم در برنامه ريزي آموزشي