توافق هسته ای و سیر مراحل لغو تحریم ها،امیدواری هایی در راستای رونق اقتصادی و بهبود وضعیت اقتصادی کشور برانگیخته است،اما به نظر من عادی شدن روابط تجاری با غرب بیشتر جای نگرانی دارد تا خوشحالی!
این موضوع به این معنی نیست که باید از تجدید روابط با آمریکا و اروپا جلوگیری کنیم،که اصولا در دنیای امروزی دیگر امکان چنین کاری وجود ندارد،بلکه به این معنی است که این بار باید با طرح و چشم انداز جدیدی ،دوره جدید را آغاز نماییم.برای تبیین این موضوع لازم است نکات زیر را به یاد بیاوریم:
اول – از زمان شروع روابط گسترده تجاری با اروپا از دویست سال پیش تاکنون،ما همیشه خریدار بوده ایم و آنها فروشنده. تنها مورد استثنا “نفت” است که فرایند انجام این امر را هم آنها طراحی کردند و یاد ما دادند ! در بقیه زمینه ها همچون صادرات فرش و پسته و زعفران و…..چنان مبتدی عمل کرده و می کنیم که هرساله در حال از دست دادن بخش های بیشتری از سهم بازار خود هستیم.
دوم – متاسفانه به علت عدم حکومت “رقابت” بر تجارت داخلی کشور ما،خریدار بسیار بدی هم هستیم،به این معنی که “کیفیت محصول” اهمیتی در کار تجاری ما ندارد و تنها “ارزانترین قیمت ممکن” خرید محصول مورد نظر برای تجار ما مهم است.
سوم – اما خرید ارزان به معنی “فروش ارزان” نیست و به اشکال و بهانه های مختلف ،اجناس بی کیفیت را گرانتر از مشابه خارجی با کیفیت تر به مردم تحمیل می کنیم!
اغراق نیست اگر ادعا کنم که شاکله “فرهنگ تجارت” ما را همین سه اصل تشکیل می دهند.
برچسب ها بـ ‘اروپا’
یک پیچ تاریخی دیگر 1
یکشنبه, 15 اکتبر, 2017ایران و ایرانی 120
چهار شنبه, 18 ژانویه, 2017براي اينكه جامعهاي رشد كند، عموم مفاهیم باید وارد جزئیات شود. الان ما و عربستان 30 سال است میگوییم باید روابطمان خوب باشد. بعد هم میگوییم صداقت و برادری داشته باشیم، همه مسلمان هستیم، اما بعدش تمام میشود! هیچوقت نگفتیم مثلا دانشگاههای ما در چه مقطعی، چه رشتههایی، برای چه مدتی و با چه محتوایی میتوانند تبادل دانشجو کنند. یا در کدام صنایع، میتوانیم با همدیگر همکاری کنیم. ما روابطمان را «ریز» نکردهایم. همیشه با تعارف و کلیات گذشته است؛ درحالیکه اگر روابط آمریکا و ژاپن را مطالعه کنید؛ میفهمید چه جزئیاتی در رابطهشان وجود دارد.
بههرحال میتوانم اینگونه جمعبندی کنم: به اعتقاد من خاورمیانه برای مدتها بیثبات خواهد بود. اين گفته، دلایل علمی دارد. با اتفاقاتی که در آمریکا افتاده، بازیگران محلی و منطقهای نقش مهمتری از بازیگران بینالمللی خواهند داشت. این موضوع در سالهای اخیر برای اولینبار است که رخ میدهد. رقابت صفر- یک بین بازیگران اصلی منطقه وجود دارد؛ یعنی ایران، ترکیه، مصر و عربستان که این، تضاد و تنش را تعمیق میبخشد و بیشتر میکند. روابط اقتصاد حداقلی بین این کشورها وجود دارد؛ حدود شش درصد. روابط اقتصادي تا زمانیکه مسائل سیاسی و امنیتی بین این کشورها بهبود پیدا نکند، همچنان در حاشیه خواهد بود. این وضعيت را با آسیا و آمریکای لاتین مقایسه کنید که روابط اقتصادی آنها روزبهروز بيشتر به هم گره میخورد و قفل میشود.
از آنجا كه از نظر اقتصادي درحال قفلشدن به همدیگر هستند، مسائل سیاسی و امنیتی آنها هم، اصلاح و بهبود پیدا میکند. دراينبين، کشورهای خارجی هم دنبال منافع خودشان هستند: فروش اسلحه، دسترسی به نفت و گاز یا دسترسی به بازارهای مصرفی. احتمالا حضور مستقیم بازیگران بینالمللی در منطقه کمرنگتر شود و حضورشان غیرمستقیم خواهد بود و تضاد بین بازیگران منطقهای افزایش پیدا خواهد کرد. اروپا درحال به دستآوردن سهم بیشتری در خاورمیانه است؛ هم اقتصادی و هم نظامی. روسیه همچنان در ورود و دخالت در منطقه، محتاط است و نقش سنتی دوره شوروی را دیگر ندارد، چراکه امکاناتش محدود است. همچنین اولویتهای خود را جاهای دیگری، مانند چین تعریف کرده است. چین هم حضور خود را در خاورمیانه، صرفا اقتصادی، بانکی و مالی تعریف میکند.
ایران و ایرانی 112
چهار شنبه, 7 سپتامبر, 2016فرهنگ سیاسی ما ایرانیها به روسیه خیلی نزدیک است. آنها خودشان را خیلی بزرگ میدانند. حس همکاریشان با دنیا کم است. شما چین و روسیه را با هم مقایسه کنید. چین میگوید من با دنیا همکاری میکنم، ياد میگیرم و خودم را حفظ میکنم. الان چین با آمریکا نیم تریلیون دلار تجارت دارد. اما روسها میگویند ملاک، اقتصاد نیست. ملاک، تواناییهای دیگر است. ما ملت بزرگی هستیم. مساحت، منابع طبیعی و تاریخی طولانی داریم. خیلی به ما نزدیک هستند. چینیها هم خیلی مثل ما بودند و زماني خودشان را مرکز ثقل جهان میدانستند. اما الان اینگونه نیستند.
وقتی با دنیا کار کردند، متوجه شدند خیلی جاها ضعف دارند. الان در حال یادگیری در مدیریت، برنامهریزی، بانکداری و صنعت از دنیا هستند. الان بسیاری از شرکتهای دولتی چینی، مدیرانشان را براي گذراندن دورههای عالی به انگلیس و آمریکا میفرستند. هندیها هم خیلی این حالت را داشتند. اما اتفاق خیلی جالبی که در هند افتاد، این بود که هند تا دهه 70 میلادی خیلی تحتتأثیر نظامیان و امنیتیها بود و اینها، شوروی را الگوی خود میدانستند. از اواخر دهه 70، هندیها تعاملشان با نظامیهای آلمان را آغاز کردند.
فهم جهان برایشان خیلی مهم بود. دیدند در دنیا اتفاقات بسیاری میافتد. گفتند ما چگونه میتوانیم قدرتمان را افزایش دهیم و بهتر کنیم؟ چون برای خودشان جایگاه بزرگی قائل بودند. مساحت، تاریخ، جمعیت و قدرت هستهای دارند، بنابراین با آلمان، فرانسه و انگلیس به لحاظ نظامی شروع به همکاری کردند. همکاریهایشان بهتدریج ذهنشان را عوض کرد و اثرات مثبتش را روی غیرنظامیان درون حاکمیت گذاشت.
این نقطه حاکمیتی است. در نیمه دوم قرن بیستم به غیر از غرب اروپا و شمال آمریکا (که توسعه آنها به قرن 17 و 18 برمیگردد)، هر کشوری که پیشرفت کرده است، حاکمیت تصمیم گرفته که تغییر ایجاد کند و این را به قرارداد اجتماعی تبدیل کرده است. شما 20 سال پیش ترکیه را با امروز مقایسه کنید. چه کسی باعث شد که ترکیه به شرایط امروز برسد؟ اولین فرد، تورگوت اوزال بود. با یک نگاه اقتصادی به ترکیه و سیاست خارجی ترکیه، آمد و این ادامه پیدا کرد. حتی وقتی اجویت که چپ است، در ترکیه بهقدرت رسید، همان کار اوزال را ادامه داد. بعد ییلماز و بعد خانم چیللر آمد.
آقای اردوغان هم كه آمد از همه آنها جدیتر و عمیقتر تغییرات از نقطه حاکمیت را شروع کرد. اینها برایشان قدرت مالی ملی مهم بود. بعد آرژانتین، برزیل، شیلی، مکزیک و امارات، مثلا دوبی مدیون یک نفر بیشتر نیست؛ طرز تفکر یک نفر به نام شیخمحمد. شیخمحمد تصمیم گرفت دوبی را به یک مرکز تجاری، مالی و توریستی تبدیل کند. سؤال و مشورت کرد، شرکتها و متخصصان را آورد و آرامآرام این کار را انجام داد.
ایران و ایرانی 104
چهار شنبه, 4 می, 2016انتظار ميرود نرخ رشد جهاني 3.8درصد، نرخ رشد چين 6.8 درصد، انگستان 3.2درصد، امريكا 2.1درصد و اروپا و ژاپن يك درصد باشد. اگر نگاه ما در برنامه ششم جهاني باشد جايگاهي جدي در آسيا براي خودمان تعريف ميكنيم.
يك درصد مردم امريكا يعني 3ميليون و 200هزار نفر 46درصد ماليات كشور را پرداخت ميكنند كه اين مورد در امنيت ملي و برنامهريزي اهميت دارد.
اما در کشور ما آيا توسعه كانونيترين هدف در كشور ماست ؟پاسخ منفي است زيرا اهداف فراواني در اين رابطه داريم و توسعه اقتصادي هنوز كانون اجماع ملي نشده. شايد در آينده اين امر رخ دهد و بحران هستهيي ما را به اين سمت هدايت كند زيرا ايران كشور اتفاقات است.
درحال حاضر اتاق فكر متمركز طراحي اولويتهاي كشور كجاست و در كجا اولويتهاي كشور طراحي ميشود؟
دركشورهايي مانند چين، كره جنوبي و هند چوب حكمراني را دست نفر بعدي ميدهند و نميگويند فكر بنده با قبلي متفاوت است. در اين كشورها تغيير دولتها فقط براي اين است كه كشور را مديريت كنند نه اينكه همهچيز را از نو تعريف كنند.
در يك كشور اولويتها نميتواند هر 4سال يا 8 سال يكبار عوض شود. بايد براي تمام دولتها چشمانداز و اهداف يكسان تعيين شده باشد زيرا نميتوان در مدار حكمراني چندين مكتب فكري داشت. در دانشگاه اين امر امكانپذير است كه رهيافت مختلف سياستگذاري وجود داشته باشد اما در دولت اين كار ممكن نيست زيرا ناكارآمدي را به دنبال دارد.
اگر هدف، توسعه و كارآمدي است تمامي جريانها، نهادها و دستگاههاي اجرايي بايد به مشتركاتي در اولويتبندي و جهتگيريها دست يابند. از سوي ديگر توسعهيافتگي يك انتخاب است نه اجبار و قرار نيست همه توسعه پيدا كنند.
ایران و ایرانی 97
چهار شنبه, 23 دسامبر, 2015خشکسالی یک موضوع جهانی است ولی گفته میشود راهحل دارد و همکاری بین کشورها میتواند این مسائل را بهتر حل کند. چالش دیگری که در داووس مورد بحث قرار گرفت، مساله محیط زیست بود. دولتها در حال فشار به شرکتهای خصوصی هستند و هزینهها را برای شرکتهایی که آلودگی محیط زیستی ایجاد میکنند، افزایش میدهند. الان در آلمان اکثر شرکتهایی را که آلودگی ایجاد میکنند مجبور کردهاند که سبز شوند یا خاک آلمان را ترک کنند. این یک جریان جدی در آمریکاست. چینیها هم به خصوص در دوره رئیسجمهور جدید در این باره برنامهریزیهای جدی کردهاند. نخستوزیر چین که در داووس امسال هم شرکت کرده بود خیلی به این موضوع توجه داشت و میگفت از اولویتهای بسیار مهم ما با نرخ رشد اقتصادی 6.8 درصد، پرداختن به مسائل محیط زیست است.
نکتهای که امسال بهطور گسترده مطرح شد این بود که جهان ثروتمندتر میشود، اما سوال این است که آیا این ثروت توزیع هم میشود یا نه؟ آماری که امسال محققان داووس استخراج کرده بودند به این شرح است که 41 درصد ثروت جهان در اختیار 0.7 درصد مردم است. 42.3 درصد دیگر ثروت نزد 7.7 درصد مردم جهان است. یعنی در مجموع 83.3 درصد ثروت نزد 8.4 درصد مردم جهان است. 13.7 درصد ثروت نیز متعلق به 22.9 درصد مردم جهان است و از همه جذابتر اینکه فقط سه درصد ثروت جهان نزد 68.7 درصد مردم جهان است. امسال در 22 میزگرد داووس شرکت کردم و میزگردی نبود که یک سیاستمدار، فعال اجتماعی و حتی بعضاً مدیران شرکتها اشاره نکنند که این فاصله طبقاتی در جهان بسیار جدی است و آینده بشریت را تهدید میکند.
یکی از دلایلی که ثروت در دنیا متمرکز میشود، به خاطر ادغام شرکتهاست. نقدینگی گستردهای وجود دارد که تبدیل به ادغام میشود. برای اینکه افراد و شرکتها پول نقد را نگه ندارند، آن را تبدیل به مالکیت و داراییهای مولد میکنند و یک شرکت را میخرند و طبعاً سرمایهگذاریهایی میکنند که سود داشته باشند. اخیراً شرکت فیسبوک، واتسآپ را به قیمت 21 میلیارد و 800 میلیون دلار خرید. الان اکثر سوپرمارکتهایی که در اروپاست و حالت زنجیرهای دارند، سرمایهگذارانشان از کشورهای عربی هستند، چون مطمئن هستند همیشه بازار خواهند داشت. مثلاً ببینید یک درصد مردم آمریکا، 46 درصد مالیات این کشور را پرداخت میکنند.
در غرب، جوامع به لحاظ اقتصادی قطبی میشوند و این کاملاً روشن است. الان تقریباً 40 درصد تولید اروپا و آمریکا صرف صادرات میشود که بازارهای آن در آسیاست. بازارهای مصرفی آسیا به اقتصاد اروپا و آمریکای شمالی کمک میکند که بتوانند موقعیتهای جهانی خودشان را حفظ کنند. تقریباً 40 درصد GDP آمریکا مربوط به صادرات است. به همین دلیل است که کاهش قیمت نفت، محرک جدیدی برای رشد اقتصادی آسیا خواهد بود که میتواند به صورت زنجیرهای، وضعیت اروپا و آمریکای شمالی را هم بهتر کند، تا بتوانند بازارهای آنها را به اصطلاح تامین کنند. شرکتی مثل بیامو (BMW) در ششماهه دوم سال گذشته میلادی، 17 هزار اتومبیل در چین فروخت که این نسبت به سال گذشته 40 درصد افزایش داشته است که این وضعیت برای دیگر شرکتهای غربی هم صادق است.
ایران و ایرانی 95
چهار شنبه, 25 نوامبر, 2015ایرباس یک نوع هواپیما را در آتلانتای آمریکا میسازد که خیلی هم مورد انتقاد اتحادیه اروپا قرار گرفته است ولی شرکت خیلی روشن گفته چون در جنوب شرق آمریکا تعدادی دانشگاه مثل جورجیاتک هستند که بهترین مهندسان را در شمال آمریکا تربیت میکنند، شرکت سازنده هواپیما هم باید همانجایی برود که این مهندسان هستند. دیگر این مساله ملیت و اینکه کجا این کارخانه زده بشود هیچکدام مطرح نیست، مساله کارآمدی و در دسترس بودن بازار سرمایه و نیروی کار مهم است که این کمک میکند به شرکتها که تصمیمگیری بکنند. چرا دوبی در خاورمیانه این اهمیت را پیدا کرده یا ترکیه با چنین رشدی مواجه شده است؟ به خاطر این است که ایجاد یک شرکت آسان است، فضای کسبوکار مهیاست، قوانین خیلی ساده مالیاتی دارد، قوانین روشن صادرات و واردات دارد، رفت و آمد به آنجا راحت است.
همه اینها کمک میکند که شرکتها خیلی سریعتر تصمیم بگیرند. بیدلیل نیست که کشوری مثل سنگاپور که مساحتش تقریباً اندازه شهر تهران است، 230 میلیارد دلار تولید ناخالص داخلی دارد که 60 درصد آن متعلق به هایتک (فناوری پیشرفته) است، به خاطر اینکه ساختاری ایجاد کرده که بهترینهای آیتی را در منطقه آسیا جذب میکند و در آنجا کار و تولید میکند. چالش بعدی در این رابطه رقابتهای استراتژیک است. برای من خیلی جذاب بود که وقتی تقسیمبندی کردند مشخص شد کمترین رقابت استراتژیک و ژئواستراتژیک در دنیا مربوط به آمریکای لاتین است، یعنی کشورهای این منطقه بهترین روابط را با همدیگر دارند. به خاطر بحران اوکراین در منطقه شرق اروپا میان روسیه و اروپا رقابت وجود دارد، میان چین و همسایگانش نیز رقابتهایی به وجود آمده است.
ایران و ایرانی 92
چهار شنبه, 30 سپتامبر, 2015در اجلاس داووس امسال مطرح شد که اقتصاد آمریکا در سال 2015 بهبود پیدا خواهد کرد. در سال گذشته، 2.5 میلیون شغل در آمریکا ایجاد شد و نرخ بیکاری از 7 درصد در 18 ماه پیش الان به 5.6 درصد رسیده و اگر همین وضعیت تداوم یابد نرخ رشد آمریکا با 2.8 درصد در سال 2015 ادامه پیدا میکند و نرخ بیکاری در آمریکا احتمال دارد تا پایان دوره ریاست جمهوری باراک اوباما به چهار درصد برسد. الان اقتصاد آمریکا روند رو به جلویی دارد. نرخ رشد اقتصادی چین 6.8 درصد است، انگلستان 3.1 درصد، اروپا و ژاپن یک درصد و نرخ رشد جهانی 3.8 درصد. اینها تا اندازهای اهمیت مساله لیدرشیپ را نشان میدهد. آمریکا به رغم اینکه به مسائل امنیتی اهمیت میدهد ولی با همکاریهایی که بین دولت ایالات متحده و کنگره و بخش خصوصی بوده، همچنان بازار کار آمریکا به روی کسانی که تخصص دارند، باز است.
الان حدود 6.5 میلیون نفر در آمریکا با ویزای کار مشغول به فعالیت هستند و آمریکا در حوزه آیتی بهترینهای چین، هند و کشورهای دیگر را با حقوق بسیار بالا جذب میکند. اگر کسی در آیتی تخصص پیدا کند از هر ملیتی باشد میتواند به راحتی در آمریکا کار پیدا کند چون آمریکا در قرن بیست و یکم مهمترین مزیت خودش را در حوزه آیتی تعریف کرده است، به این دلیل که در حوزه تولید کالاهای مصرفی خیلی از کشورهای دیگر وارد بازارها شدهاند و آن سهم سنتی آمریکا را گرفتهاند. بنابراین لیدرشیپ به معنای توان اجماعسازی خیلی تعیینکننده است.
ایران و ایرانی 84
چهار شنبه, 3 ژوئن, 2015از این قسمت به نظریه ها و پیشنهاد های دیگران در باره ساختن آینده ایران و ایرانی،خواهیم پرداخت.این کار را با بیان نظریات دکتر محمد سریع القلم آغاز خواهیم نمود:
مجمع جهانی اقتصاد که اوایل بهمنماه سال گذشته در داووس سوئیس برگزار شد با تمرکز بر چهار محور اصلی به ارزیابی سمت و سوی آینده جهان پرداخت.
تداوم رشد و ایجاد ثبات در اقتصادهای ملی و منطقهای، افزایش همکاریها در سایه بحرانها، افزایش امنیت در جوامع و روشهای نوآوری در صنعت، چهار محور طراحی شده نشست 2015 بود.
به نقل از دنیای اقتصاد، دکتر محمود سریعالقلم، نظریهپرداز توسعه و یکی از معدود ایرانیهایی که 16 سال پیاپی در این نشست شرکت کرده است در گفتوگویی چارچوب مباحث مطرح شده را تشریح کرد. به گفته این صاحبنظر ایرانی، «لیدر شیپ» به معنای توان اجماعسازی، نیروی کار متخصص، امنیت غذایی، خشکسالی و آلودگیهای محیطزیستی ازجمله پنج چالش اصلی جهان آینده محسوب میشوند. البته در کنار این چالشها، مجمع جهانی اقتصاد یک پرسش بسیار مهم را نیز بررسی کرد. ثروت جهانی در حال افزایش است؛ آیا این رشد ثروت توزیع میشود؟ سریعالقلم میگوید: آمارهای داووس 2015 نشان میداد کمتر از 9 درصد از جمعیت جهان بیش از 83 درصد ثروت جهان را در اختیار دارند. این چهره ارشد دانشگاهی ایران در کنار تشریح مباحث مطرح شده در داووس راهکارهای عبور از این مخاطرات را نیز توضیح داد.
سوغاتش از داووس 2015 با 340 میزگرد و سخنرانی تخصصی در 6 روز، آمار و اطلاعاتی از تنور درآمده از شهری است که با دمای گاه 15 درجه زیر صفر، میزبان 2500 نفر از 140 کشور جهان بود. محمود سریعالقلم، استاد دانشگاه شهید بهشتی، سال قبل که از داووس برگشت گفت که جهان را نه در حال انحطاط که «در حال انتقال بزرگ» میبیند: «شهروندان در اكثر كشورهای دنيا كه شامل آفريقا هم میشود، امروز از زندگی بهتری برخوردار هستند.» جهانی که او سال قبل پس از بازگشت از داووس توصیف کرد طبقه متوسطاش در اروپا و آمریکای شمالی رو به کاهش و در آسیا و آمریکای لاتین به سمت افزایش میرفت