به عنوان مثال ، اینترنت قرار بود شبکهای ارتباطی بین همه مردم جهان ایجاد کند و مایه تعامل و تعاون بین آنها باشد، بساط دیکتاتوریهای ریز و درشت را برچیند و به تعمیم دموکراسی کمک کند؛ اما چنین نشد و اینترنت نیز در اختیار تأمین حوایج سیریناپذیر غولهای تجاری قرار گرفت.
شبکههایی اجتماعی مانند توییتر و فیسبوک نیز در جهت افزایش سودآوری سریع و سیریناپذیر ، ازطریق ایجاد نیازهای کاذب و تقویت مدارهای کوتاه لذتجویی زودگذر مغز در اکثریت جامعه بهکار گرفته شد. در این میان، طبیعی است که برای چنین تفکری،جمعآوری و آنالیز اطلاعات کلان از شخصیترین رفتار افراد و فروختن آنها به حاکمان سرمایهداری بهمنظور تقویت پایههای تبعیض و بیعدالتی به کار گرفته شود.
ساختن الگوریتمهای اطلاعاتی کلان برای پیشبینی سیاستگذاریهای سودآور در این راستا انجام ميشود. اگر در چین نظام امتیازدهی اجتماعی برای تعیین شهروندان مورد اعتماد درست ميشود، مشخصا برای بهکنترلگرفتن رفتار مردم است. همینطور تمایل به اینترنت ملی در کشورهایی مانند روسیه و چین و دیگر کشورها، بهدلیل تعمیم دموکراسی و گردننهادن به خواستههای متنوع تودههای مردم نیست، بلکه هدف کنترل گردش اطلاعات بهمنظور تأمین حاکمیت سرمایهداری نوین به اشکال مختلف است.