اگر در قبال پاره ای رباعیات خیام موضعگیری منفی وجود دارد و پارسیستایی فردوسی شاید از جانب برخی محل مناقشه باشد و عرفان مولانا را بعضی تاب نیاورند و سعدی را به خاطر ستایش هلاکو ملامت کنند یا اعلام رسمی تعلقات عقیدتی او به کام برخی خوش ننشیند ( و این نویسنده البته در زمره هیچ یک نیست و هر چهار را چون جان، گرامی میدارد) اما حافظ حتی با این چهار بزرگ هم حکایت متفاوتی دارد.
قرنها بعد همشهری حافظ- عرفی شیرازی- شاید تحت تاثیر آموزههای خواجه گفت:
چنان با نیک و بد سر کن که بعد از مردنت عرفی
مسلمانت به زمزم شوید و هندو بسوزاند
خود حافظ مصداق همین سخن است. چنان که دارندگان باورها و گرایشهای گوناگون با او همداستانی میکنند و حافظ را از خود میدانند.
این همه تنها به خاطر تسلط بی چون و چرای حافظ بر شعر و سخن نیست که گوته آلمانی هم را به حیرت و ستایش وامیدارد بلکه به سبب رندانگی حافظ هم هست.
برچسب: پارسی ستایی, خیام, رباعیات, زمزم, گوته, مناقشه, مولانا, هلاکو, هندو