اوز 4 دانشگاه و 36 مدرسه دارد که همه آنها را خیرین شهر ساختهاند اما فقط مراکز آموزشی اوز نیست که ساخته خیرین است، در این شهر هرچیزی که به چشم میآید، از خیابان و ساختمانها و مراکز دولتی و آب انبار و ایستگاه تصفیه آب و موزه و کتابخانه و در و دیوار، ساخته شهروندان است. هدایتالله نامی این وضعیت را در یک جمله خلاصه میکند: «اگر در این شهر مشارکت مردمی وجود نداشت، اصلاً چیزی وجود نداشت.»
اما این شهر کوچک سنینشین نه وابسته به کشاورزی است و نه صنعت، پس این همه سرمایه اجتماعی و مشارکت عمومی و این سطح از فرهنگ شهروندی از کجا میآید؟ من برای یافتن پاسخ این پرسش دو روز به اوز سفر کردم و به این نتیجه رسیدم که چنین سفری برای همه روزنامهنویسان، جامعهشناسان، نظریهپردازان توسعه، اقتصاددانان و سیاستمداران لازم است تا الگویی زنده از همه مفاهیم عالی توسعه یافتگی را از نزدیک لمس کنند. این شهر، تنها شهری است که بهعنوان یک گزارشنویس، در آن با ناله و ناامیدی سر و کار نداشتم. اوز یکی از زندهترین شهرهای ایران است.
برچسب: آب انبار, الگو, اوز, ایستگاه تصفیه آب, خیرین, شهروندی, گزارش نویس, موزه