ای عشق همه بهانه از توست
من خامشم این ترانه از توست
آن بانــــــگ بلند صبحگاهی
وین زمزمه ی شبانه از توست
من اندوه خــــــویش را ندانم
این گریه ی بی بهانه از توست
ای آتش جان پاکبــــــازان
در خرمن من زبانه از توست
افسون شده ی تو را زبان نیست
ور هست همه فسانه از توست
کشتی مرا چـــــــه بیم دریا ؟
طوفان ز تو و کرانه از توست
گر باده دهی و گرنه ، غم نیست
مست از تو ، شرابخانه از توست
می را چه اثر به پیش چشمت ؟
کاین مستی شادمانه از توست
پیش تو چه توسنی کند عقل ؟
رام است که تازیانه از توست
من می گذرم خموش و گمنام
آوازه ی جاودانه از توست
چون سایه مرا ز خاک برگیر
کاینجا سر و آستانه از توست
برچسب: آستانه, آوازه, افسون, بانگ, پاکبازان, تازیانه, خرمن, خموش, زبانه, زمزمه, شرابخانه, طوفان, عشق, فسانه, کرانه, کشتی, گریه, گمنام, مست