دلي از جنس دريا داشت،محبوبم
به شهر عشق،ماوا داشت محبوبم
سخن از هرچه مشكل بود،مي گفتي
حكايت ها كه با ما داشت،محبوبم
به هر روح و رواني يكه تازان بود
همه عالم به يكجا داشت،محبوبم
ميان خلوت و در انجمن ها
به چشمانش سخن ها داشت،محبوبم
به گمراهان،رهي بود سوي ساحل
به دل فانوس دريا داشت،محبوبم
سخن از هرچه غير او،چه بي معني
زبس گوهر زمعنا داشت،محبوبم
برچسب: دريا, ساحل, شهر عشق, فانوس دريا, گوهر, ماوا, محبوبم, معنا
با سلام
خدا رحمتشان کند .
شاید کمترین کاری که میتوانیم برای عزیزان از دست رفته انجام دهیم تا روحشان شاد شود این است که اگر دینی دارند آن را انجام دهیم و یا با خیرات و نثار فاتحه ای روحشان را شاد کنیم .
من عادت کردم وقتی برای عزیزانم فاتحه می خوانم و یا خیرات میدهم آن را نثار روح آن عزیز و همه رفتگان می کنم . مطمئن هستم خداوند از سهم او از آن خیرات چیزی کم نمی کند بلکه به اندازه همان خیرات قسمت دیگر رفتگان هم می کند .
بیاموزیم که وقتی عزیز از دست رفته ای را یاد می کنیم ، یادی از تمام از دست رفتگان نیز کنیم . چه آنها که میشناسیم و چه آنها که نمی شناسیم .
اللّهم صلّ علي محمّد و آل محمّد وعجّل فرجهم
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ
الْحَمْدُ للّهِ رَبِّ الْعَالَمِينَ
الرَّحْمنِ الرَّحِيمِ
مَالِكِ يَوْمِ الدِّينِ
إِيَّاكَ نَعْبُدُ وإِيَّاكَ نَسْتَعِينُ
اهدِنَا الصِّرَاطَ المُستَقِيمَ
صِرَاطَ الَّذِينَ أَنعَمتَ عَلَيهِمْ غَيرِ المَغضُوبِ عَلَيهِمْ وَلاَ الضَّالِّينَ
خداوند روح آقا جان و تمامی اسیران خاک را شاد کند .
این طور که من از این نوشته و همین طور از تقدیم نامچه کتاب برای سرزمینم ایران متوجه شدم
آقاجان از آن مردهایی بودن که متأسفانه نسلشان منقرض شده است.
سلام؛
نمیدونم یک حس خاصی بهم میگه آدمهای خوب خدا بهشان اجازه میدهد که خودشان زمان رفتنشان را انتخاب کنند، درست لحظهای که به این نتیجه میرسن که دیگه دنیا برایشان جای ماندن نیست.
روحش شاد
در تایید فرمایش شما بد نیست بدانید،در سن هشتاد سالگی هنگامی که او را برای عمل جراحی می بردند،به دخترانش که بدنبالش به شدت گریه می کردند،گفت:نگران نباشید.من تا نود سالگی زنده می مانم!و همین گونه نیز شد.ایشان بعد از اتمام نود سالگی به آسمان پر کشید.
سلام
خدا بیامرزدشان.
روزگاری که فاصله منزل و محل کار آنچنان بود که ساعتهای نازنین عمر، در ترافیک به هدر می رفت ، لیستی از تمام رفتگان دور و نزدیک (هر که را شنیده بودم که دارفانی را وداع گفته ، از روزگاران دور تا کنون) تهیه کرده بودم و در ساعت های به هدر رفته و در راه مانده برای تک تک شان دعا و فاتحه ای نثار می کردم.
رسم دل نشینی شده بود، با هر اسمی یاد آوری خاطرات و خوبیها و حتی بدیها در آنی از نظرم می گذشت . احساس قشنگی بود که هنوز افسوس فراموش شدنش را میخورم. این لیست همچنان به روز میشود ولی دریغ از نثار فاتحه ای .
روح تمامی رفتگان قرین شادی و رحمت
چه کار خوبی می کردی.ای کاش ما هم بیاموزیم و عمل کنیم
پایدار باشی برادر خوب من